Sazo Avaz
Mohammadreza Shajarian
14:57بهارا بنگر این، خاک بلاخیز که شد هر خاربُن، چون دشنه خون ریز بهارا بنگر این، صحرای غمناک که هر سو کشته ای، افتاده بر خاک بهارا بنگر این، کوه و در و دشت که از خون جوانان، لاله گون گشت بهارا دامن افشان، کن زِ گلبن مزار کشتگان را، غرق گل کن میان خون و آتش، ره گشاییم میان خون و آتش، ره گشاییم از این موج و از این توفان برآییم دگر بارت چو بینم، شاد بینم سرت سبز و دلت آباد بینم سرت سبز و دلت آباد بینم